خاطرات خنده دار

سلام. سر جلسه امتحان بودیم(زبان خارجه)منم زبانم افتضاح در حد اینکه بشینی یه ساعت با جغد حرف بزنی بعد یه جوری نگات میکنه که... منم اونطوری بودم .خولاصه با دوستم هماهنگ کردیم که بهم برسونه .عاقا ما سر جلسه هرچی پس پس کردیم این انگار کر شده بود.منم همچی یه مشت زدم تو کمرش یعنی صدای ستون فقراتشو شنیدم .بدبخت یوهو نفسش دیگه نیومد بالا .مراقبمون اومد بردش بیرون بعد گفتن احتمالا مال استرس امتحاناته.ولی یه هفته دنبالم بود اخر نتونست بگیرتم .منم باهاش قهر کردم مجبور شد بیاد منت کشی با هم آشتی کردیم.


بعد مدتها دوری پشت تلفن به مادرم میگم من نیستم خوب حال میکنینا!.
نه گذاشت و نه برداشت گفت:آره به لطف خدا فرجه رو که نیومدی،اگه میشه ترم تابستونتو هم همونجا بمون.
.
.
.
هی روزگار!!!
کار ما که از پدر و مادر گمشدمون گذشت،لااقل یکی نیمه گوربه گور شدمون رو رونمایی کنه.

 

جوک جدید

رد پای کسی که آرامشم را گرفته بود دنبال کردم
.
.
.
ناگهان به iphone 5s gold و bmw x6 شم رسیدم.

حالا باورت شد من پول دارم یا خودت میخوای رد پا رو دنبال کنی؟؟؟هااااا؟؟

*ممددددد؟؟؟!!!
بله اوستاااا نوکرم. اومدم
داری چ غلطی میکنی با خودت سیمان رو بیااااار.

*تا شما رد پا رو دنبال کنید من برم سیمان رو برسونم :-(

جوک جدید

توجه توجه:

یکی از اعضای فورجوکو اعدام کردن!

می دونید جرمش چی بوده؟؟پستارو میخونده لایک نمیکرده، فقط میومد تو فورجوک ,اطلاعات بگیره واسه سایت های دیگه ,نفوذی بود!!!!!!

بعله اینجوریاست!اینجا برخلاف جاهای دیگه مسئولین خیلی رسیدگی میکنن!مواظب خودت باش!